مدعيان اصلاحات، بدهکار آقاي روحاني هستند
پيروزي آقاي دکتر حسن روحاني در انتخابات پرشور و حماسي اخير، بلافاصله بعد از اعلام نتيجه انتخابات با تحليلها و گمانهزنيهاي فراوان و متفاوتي در داخل و خارج کشور روبرو شد. بيشترين حجم اين تفسيرها به دو موضوع «احتمال تغييرات جدي در سياستهاي کلان نظام» و «نقش و تاثير اين انتخاب بر آرايش سياسي احزاب و جريانات داخلي» اختصاص داشت که هنوز هم ادامه دارد. يادداشت پيش روي اشارهاي گذرا به نکات ياد شده دارد.
1- رخداد تازهاي که اين روزها، با انتخاب آقاي روحاني اتفاق افتاده- و اتفاق مهمي نيز هست- جابهجايي مسؤوليت امور اجرايي کشور از يک سليقه سياسي به سليقه سياسي ديگري در چارچوب و بستر تعريف شده نظام است؛ رخدادي که در عمر سيو چند ساله نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بارها اتفاق افتاده است.
2- با حضور آقاي دکتر روحاني در رأس قوه اجرايي کشور، هم نگراني بعضيها و هم انتظار برخي ديگر درباره تغيير سياستهاي کلان نظام بياساس و نشدني است و البته ايشان نيز تاکنون چنين ادعايي را مطرح نکردهاند.
3- همزمان با انتخاب آقاي روحاني، سه جريان جبهه اصلاحات، اطرافيان آقاي هاشمي رفسنجاني و اصحاب فتنه تلاش گسترده و از قبل پيشبيني شدهاي را براي مصادره آراي ايشان به نفع خود آغاز کردند. اين تلاش با استناد به حمايت آقايان هاشمي رفسنجاني و محمد خاتمي از آقاي روحاني صورت گرفته و ادامه دارد. جريانات ياد شده در تبليغات و اظهارنظرهاي خود به طور زيرکانهاي موقعيت آقاي دکتر روحاني را تضعيف کرده و ادعا ميکنند چنانچه هاشمي و خاتمي از وي حمايت نکرده بودند نميتوانست اکثريت آراي مردم را به دست آورد!
حسين شريعتمداري در يادداشت خود افزوده است: اين عمليات رواني گسترده و پرحجم براي مصادره آراي آقاي دکتر روحاني در حالي است که؛
الف: مدعيان اصلاحات در همان اوايل کار متوجه شدند نامزد اختصاصي آنها، آقاي عارف، کمترين شانسي براي پيروزي ندارد و تمامي نظرسنجيها از پايينترين رده مقبوليت ايشان در ميان 8 نامزد رياست جمهوري يازدهم حکايت ميکند. اصرار آقاي عارف که نامزد اصلاحطلبان است آراي ايشان را کمتر و کمتر ميکرد و نهايتا تصميم به حذف ايشان گرفته شد و با وجود مخالفتها و مقاومتهاي فراوان آقاي عارف، او را وادار به انصراف کردند و اين در حالي بود که حلقههاي دوم و سوم جبهه اصلاحات- که معمولاً در جريان تصميمهاي اصلي نيستند - به شدت اعتراض ميکردند که چرا نامزد اصلاحطلبان را حذف ميکنيد و از روحاني که هيچ قرابتي با اصلاحات ندارد حمايت ميشود؟!
ب: درباره حمايت گروهها و جريانات اپوزيسيون از کانديداتوري آقاي دکتر روحاني، قبل از همه بايد از هوشمندي ايشان قدرداني کرد که برخلاف خاتمي و موسوي و کروبي، نه فقط روي خوشي به اين جرثومههاي فساد و تباهي نشان نداد بلکه با اظهارات خود در مناظرههاي تلويزيوني و تأکيد بر آموزههاي نظام و انقلاب- ولو با سليقه و بياني متفاوت- راه سوءاستفاده آنها را در مقياس قابل توجهي سد کرد.
4- اگرچه مدعيان اصلاحات با سر و صدا و هياهو و تيترهاي اول روزنامهها و نشريات تحت مديريت خود اصرار داشته و دارند که انتخاب آقاي دکتر روحاني را پيروزي اصلاحطلبان قلمداد کنند و ايشان را وامدار و مديون خود بدانند! ولي با توجه به نکته ياد شده؛
الف: آقاي روحاني نه فقط مديون آنها نيست، بلکه مدعيان اصلاحات به ايشان بدهکار هستند، چرا که آنان در پوشش حمايت از نامزدي آقاي روحاني فرصت حضور و خودنمايي در عرصه سياسي کشور را يافته بودند.
ب: اصحاب فتنه و برخي از مدعيان اصلاحات -تاکيد ميشود که برخي و نه همه آنها- بعد از وطنفروشي در فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88 که با ادعاي تقلب در انتخابات کليد خورده بود، در پي آن بودند که از يکسو پشيماني خود از جناياتي که مرتکب شده بودند را نشان بدهند و از سوي ديگر براي اين شرمندگي و رسوايي پوششي دست و پا کنند. اعلام حمايت آنان از نامزدي آقاي روحاني اگرچه نميتواند مانع مجازات آنها باشد ولي پوشش مورد اشاره را در اختيارشان گذارده است. از اين روي با جرأت ميتوان گفت که نه فقط آقاي روحاني وامدار مدعيان اصلاحات نيست، بلکه آنها به آقاي دکتر روحاني بدهکار هستند، اگرچه پُز طلبکارانه گرفتهاند.
5- به اعتقاد نگارنده که با شواهد قابل ارائه فراواني نيز همراه است، آراي آقاي دکتر روحاني قبل از آن که خاستگاه گروهي و حزبي داشته باشد، خاستگاه مردمي داشته است و عوامل زير را ميتوان در کسب آراي ايشان موثر دانست.
الف: روحاني بودن که در ميان مردم از اعتبار و اعتماد ويژه برخوردار است. اين ويژگي از قضا در ميان حلقههاي اول و دوم جبهه اصلاحات منفي تلقي ميشود! يکي از همين طيف طي مصاحبهاي درباره آقاي خاتمي- مصاحبه وي موجود است- گفته بود «گروه خوني ايشان به علت آن که روحاني است، با اصلاحات سازگار نيست!»
ب: تعدد نامزدهاي اصولگرا که نهايتا هيچکدام از آنها حاضر نشدند به نفع يکي از ميان خود انصراف بدهند. ممکن است گفته شود مجموعه آراي آنها نيز کمتر از آراي آقاي روحاني بود که در پاسخ بايد گفت؛ مردم با مشاهده تعدد آنها و مخصوصا موضعگيري برخي از آنان عليه يکديگر در مناظرههاي تلويزيوني، بيم آن داشتند که اين تفاوت نظرها و کنار نرفتن به نفع ديگري رويه و روشي باشد که هنگام رياست بر قوه مجريه نيز ادامه يابد و همانند آنچه در دولت دهم شاهد بودند برخي از تنشهاي آسيبرسان را در پي داشته باشد.
ج: شرايط ناهنجار اقتصادي کشور و مخصوصا گرانيهاي لگامگسيخته و افزايش جهشي قيمتها، همراه با سياهنماييهاي گسترده عليه دولت کنوني و ناديده گرفتن خدمات برجسته و بعضا کمنظير آن از يکسو و پرداختن دولت به مسائل حاشيهاي و بيتوجهي غيرقابل توجيه به مشکلات معيشتي مردم از سوي ديگر نقش فراواني در جلب آرا به سمت آقاي روحاني داشت. از اين روي جناب دکتر روحاني قبل از آن که از حمايت کارگزاران و مدعيان اصلاحات تشکر کنند بايستي خود را مديون حلقه انحرافي نفوذي در دولت بدانند!
د: تاکيد آقاي روحاني بر پيروي از رهبر معظم انقلاب، دو دهه نمايندگي حضرت آقا در شوراي عالي امنيت ملي و... از جمله عوامل ديگري است که در همپوشاني با ساير عوامل ياد شده در کسب اکثريت آراي مردم نقش داشته است.
6- اين روزها مدعيان اصلاحات و اصحاب فتنه در هماهنگي با رسانهها و مراکز بيروني، اصرار دارند انتخاب آقاي روحاني را با مشخصاتي که خود براي ايشان ترسيم نمودهاند، نشانه تضعيف اصولگرايي و تفکر بسيجي در اين مرز و بوم قلمداد کرده و سرخوردگي آنان را دنبال کنند، و حال آنکه اقتدار نظام و جايگاه برجسته کنوني آن در منطقه و جهان مديون فداکاري بسيجيان و حزبا... پاکباخته است و اين جريان الهي و انقلابي در همه عرصههاي داخلي و خارجي کشور حرف اول را ميزند... و شرح بيشتر در اين باره را به زمان ديگري موکول ميکنيم.
7- و بالاخره، اکنون آقاي روحاني رئيس جمهور همه ملت هستند و به قول حکيمانه رهبر معظم انقلاب، بايد رقابتها تبديل به رفاقت شود و همگان براي تحقق آنچه رئيس جمهور منتخب وعده داده است به کمک ايشان بشتابند.ند.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : مدعيان اصلاحات بدهکار روحاني, آرايش سياسي احزاب, ,